دیدار

ساخت وبلاگ
 

اولین, بی سیم را خدا ا ختراع, کرد!  

و اسم آن را دعا گذاشت

هیچ وقت سیگنالش قطع نمی شود و نیازی به شارژ دوباره ندارد.

دیدار...
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : familiar بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 18:00

ففقط میخوام بنویسم بنویسم  لااقل برا تویی که بی معرفت بودی ، برا تویی که همه حرفات هیچ  شد ، نمیگم مهمه برام نه فقط میخوام خودم آروم  کنم ... فقط میخوام بیشتر  از این‌ خودم از بین نبرم ... شاید آخرین دست نوشتم باشه برا همتون ... ببخشید  اگه تو این مدت با حرفام و نوشته هام هم وقتتون رو گرفتم هم اذیتتون کردم. دیگه نه مینویسم نه چیزی  این جور  برا خودم‌ بهتره ... فقط میگم آخه دِ لعنتی اگه قرار بود بر دیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : familiar بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 11:04

✅من به فدات،،،،، من میگم عشق یعنی خالص کردن خودت با راستی و حرارت و وفاداری واسه کسی دیگه،،، عشق یعنی من نبودن و او شدن ، عشق یعنی دیدن دیگری و ندیدن خودت،،،، عشق یعنی اینکه تو هیچی نمی خوای فقط خواست اون واست مهمه.... عشق یعنی فقط توووووو✅ Date  : 1395 . 06 . 01 Time  : 20 : 27 ✔و عزیز دلم من هم‌ میگویم عشق برای من یعنی خودِ خودِ خودت ...✔ Date  : 1395 . 06 . 01 Time  :  20 : 29 نوشته شده در چهار دیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : familiar بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 11:04

✅بودنت امنيته نبودنت فاجعههههه ، با تو پشتم به کوهه،بی تو برگی در طوفانمممم✅ Date : 1395 . 06 . 01 Time  : 20 : 27 ✔تو از كدوم قصه ای ، كه خواستنت عادتهنبودنت فاجعه ، بودنت امنیتهتو از كدوم سرزمین ، تو از كدوم هواییكه از قبیله ی من ، یه آسمون جداییاهل هر جا كه باشی ، قاصد شكفتنیتوی بهت و دغدغه ، ناجی قلب منیپاكی آبی یا ابر ، نه خدایا شبنمیقد آغوش منی ، نه زیادی نه كمیمنو با خودت ببر ، ای تو تكیه گ دیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : فاجعههههه, نویسنده : familiar بازدید : 76 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 11:04

شب آغاز هجرت توشب در خود شکستنم بود شب بی رحم رفتن توشب از پا نشستنم بودشب بی توشب بی منشب دل مرده های تنها بودشب رفتن شب مردنشب دل کندن من از ما بودواسه جشن دلتنگی ماگل گریه سبد سبد بودبا طلوع عشق من و توهم زمین هم ستاره بد بوداز هجرت تو شکنجه دیدمکوچ تو اوج ریاضتم بودچه مومنانه از خود گذشتمکوچ من از من نهایتم بود نوشته شده در چهارشنبه یکم شهریور ۱۳۹۶ساعت 7:51 توسط I love the permanent life of K دیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : آغاز,هجرت, نویسنده : familiar بازدید : 58 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:12

غصه نخور عزیزم که زندگی قشنگهپیر نمیشه تو دنیا کسی که شوخ وشنگهدو رنگ نباش با هیچ کس که دنیا رنگارنگهدو رنگ نباش با هیچ کس که دنیا رنگارنگهسنگ میخوره تو دنیا به اون دلی که سنگهغصه نخور عزیزم که زندگی قشنگه قشنگه قشنگهقشنــــــــــگهاون که یه روزگاریعشقمو ایمونم بوداون که فقط نگاهشدردمو درمونم بوداما حالا میبینمکه آفت جونم بوداما حالا میبینمکه آفت جونم بودآآآآآآآآسنگ میخوره تو دنیا به اون دلی که س دیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : نباش, نویسنده : familiar بازدید : 246 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:12

سلام عزیز دلم ، خوبی جونم ، صبحت بخیر باشه نازم . میدونی چه قدر از صبح منتظرت بودم‌ و چشم  انتظار ، حتی زودتر از تایم آلارم گوشیم که تایم‌ همیشگیمون کنارم‌ میبودی منتظرت بودم ، درسته میدونستم ساعت ۵ نیستی تا کنارم باشی‌ و درست ۴۵ مین بعد از ساعت ۵ میای کنارم ولی تمام نرم افزار هارو نگاه کردم گفتم شاید برام چیزی  نوشته باشی ولی چیزی نبود . میدونی ساعت  که رسید به ۶ و خبری نشد و تنها کاری که میتونست دیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : صبحی,دیگر, نویسنده : familiar بازدید : 50 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:12

به زمین می زنی و می شکنی عاقبت شیشه ی امیدی را سخت مغروری و می سازی سرد در دلی، آتش جاویدی را دیدمت، وای چه دیداری بود این چه دیدار دلازاری بود بی گمان برده ای از یاد مرا که مرا با تو سر و کاری بود این چه عشقیست که در دل دارم من از این عشق چه حاصل دارم می گریزی ز من و در طلبت باز هم کوشش باطل دارم باز لبهای عطش کردۀ من عشق سوزان تو را می جوید می تپد قلبم و با هر تپشی قصه ی عشق تو را می گوید بخت ا دیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : عشقیست,دارم, نویسنده : familiar بازدید : 47 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:12

بشنو از نی ... بشنو این نی چون شکایت می‌کند از جداییها حکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من سر من از نالهٔ من دور دیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : بشنو, نویسنده : familiar بازدید : 74 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:12

حالا چرا ... آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا دیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت دیدار دنبال می کنید

برچسب : حالا, نویسنده : familiar بازدید : 49 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:12